هرچی تو بخوای

هرچی تو بخوای

حرفی برای گفتن اگر بود دیوار ها سکوت نمی کردند
هرچی تو بخوای

هرچی تو بخوای

حرفی برای گفتن اگر بود دیوار ها سکوت نمی کردند

جک موک3


    از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!



                                                                               ExcitedTroll شکلک های ترول

           به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!



                                                                              troll شکلک های ترول


                                                یارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

                         

                                                                                   trololo شکلک های ترول


     تست فیزیک کنکور : سرعت نور چه قدر است؟  1- بد نیست  2- خوب است  3- الحمدالله   4- تو خوبی؟



                                                                            trolldad شکلک های ترول


                          از پرسپولیسی میپرسن بنفش چه رنگیه؟ میگه: قرمز دیدی ؟آبیش

 .

.

.

.

.

epiccry شکلک های ترول

نظرندی این شکلی میشماااااااااااااااااااااااااااااااااااا......



                                                                 

   

   

نظرات 11 + ارسال نظر
فاطی شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 20:11 http://sooooti.blogfa.com/

حتما بخون خیلی قشنگه پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از
ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد. آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه،باور نمیکردم واقعاقبول شداگه پاک کنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیکنه ساعتتونگاه کن ببین 9دقیقه بعد1اتفاق خوشحالت میکنه

فاطی شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 20:04 http://sooooti.blogfa.com/

با اون شاهکاری که اون روز کردین دیگه هیچ وقت نمیام ولی باور کن من بابامو اخفال نکردم!!!!! در ضمن خرخون خودتی ... من به این ناخرخونی! کاااااااااااااااااااااااااااافر

karen جمعه 25 بهمن 1392 ساعت 12:31 http://tentative007.blogfa.com

اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی ، اگه عروسک بودی بغلی ترین بودی ، اگه ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که دوست منی عزیز ترینی!! ولنتاین مبارک!![گل]

_$$$$___$$$$$$$$$$____$$$$
__$$???$$$$$$$$$$$$$$$$$$$???$$
__$$??$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$??$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_____$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$$$???¶¶¶???$$$$$$$$
____$$$$$$$????¶¶¶????$$$$$$$
_____$$$$$$????????????$$$$$
_______$$$$$$???????$$$$$$$
_____$$$*****$$$$$$$$********$
_$$$$***********$**************$
$$$$$********** ** **** *********$
$$$$$$$$$****** * **************$
$$$$$$$$$$$*** * ******$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$*** ** ***$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$*** *****$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$*********$$$$$$$$$$$$
_____$$$$************$$$$$$$$$$$
__$$$$$$$$$************$$$$$$$$
_$$???????$$$**********$$????$$$$$$$$
$$???????????$$$*****$$$???????????$$
$$????????????$$$$*$$$$$???????????$

محدثه عروس مردگان چهارشنبه 23 بهمن 1392 ساعت 21:04 http://www.dangergirl77.blogfa.com

سلام خوبی فرشته جئن شرمنده چن روز نیومدم وبلاگت

خواهش میکنم عزیزم.خوش اومدی

asma یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت 19:43 http://manokhastegiam.blogfa.com/

محکم باش
وقتی خیلی نرم شوی؛
همه خَمَت می کنند!
حتی کسی که انتظار نداری...

محدثه عروس مردگان یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 15:15

سلام خوبی فرشته جون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اهنگاش درباره چیه؟"رپه که برم یا قمیشی؟قضیه اون ستاره ها رو نگفتیا

behzad شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 18:34 http://shadmehr-music32.blogsky.com

سلام فرشته من دونبال یک نویسند برای وبلاگم میگردم اگه هستی بهم بگو تا برات دعوت نامه بفرستم

asma جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 20:22 http://manokhastegiam.blogfa.com/

پای برهنه نیایید...
این اطراف چیزهای شکسته فراوان است!!!
بغض
صدا
دل...

behzad پنج‌شنبه 10 بهمن 1392 ساعت 17:20 http://shadmehr-music32.blogsky.com

سلام ممنون که اومدی بازهم بیا ی چند تا پیام بد بزار
با تشکر ازت

محدثه عروس مردگان پنج‌شنبه 10 بهمن 1392 ساعت 15:16 http://dangergirl77.blogfa.com

سلام خوبی؟قضیه این ستاره ها که دورمه چیه؟
دستت مرسی که لینکم کردی منم لینکت میکنم

behzad چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 20:53 http://shadmehr-music32.blogsky.com

سلام دوست گرامی وبلاگ خوب و زیبایی داری من شما رو به دیدن وبلاگ خودم دعوت میکنم اومیدوارم خوشتون بیاد خوشحال میشم نظر زیبای خوتون رو برام بگذارید
http://shadmehr-music32.blogsky.com
منتظر نظر زیبای شما هستم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.